مایا با طرز فکر سودی مبنی بر اینکه فقط کاستهایجنگجو برای ارتش مناسب هستند و استفاده انگلیسیها از طبقهبندی کاست برای فرآیند استخدام خود مخالف است. او به او می گوید که تنها پایه باید وطن پرستی باشد. سودی اشتباه خود را تشخیص می دهد و به او می گوید که حتی زنان نیز می توانند جنگجو باشند. عمار و سودی به میانمار می رسند. عمار وقتی می خواهد از آنها عکس بگیرد با افسرانمسلح در فرودگاه درگیر می شود.